جدول جو
جدول جو

معنی چم آسیاب - جستجوی لغت در جدول جو

چم آسیاب
(چَ)
دهی است از دهستان ترکه در اهواز، بخش مسجدسلیمان شهرستان اهواز که در 8 هزارگزی باختر مسجدسلیمان، کنار راه مسجدسلیمان به انجیرک واقع است. کوهستانی و گرمسیر است و 160 تن سکنه دارد. آبش از چشمه و لولۀ شرکت نفت. محصولش غلات. شغل اهالی زراعت و گله داری و کارگری شرکت نفت و راهش اتومبیل رو است. این محل دارای چاه نفت است و ساکنینش از طایفۀ هفت لنگ بختیاری میباشند. این آبادی را سیف آباد هم مینامند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(چَ)
مؤلف مرآت البلدان نویسد: ’از مزارع قریۀ طایقان قم است’. (از مرآت البلدان ج 4 ص 261)
لغت نامه دهخدا
از توابع کوهکیلویه است این بلوک طولش از لیراوی الی رود خانه خرسان تخمیناً چهل فرسخ واز باشت تا جایزان بیست و شش فرسنگ میباشد، دو رود خانه عظیم از کوه کوهکیلویه از طرف مغرب کردستان و از جانب مشرق خیرآباد و دو رود خانه کوچک یکی از ممسنی و دیگری از ماهورات که اهالی آنجا آن را کمبل مینامند ملحق به این رودخانه میشود در این بلوک یازده حمام و پانزده مسجد میباشد، (مرآت البلدان ج 4ص 30)
لغت نامه دهخدا
(چَ)
دهی از دهستان ایدغمش بخش فلاورجان شهرستان اصفهان که در 26 هزارگزی جنوب باختری فلاورجان به گردنه سرخ واقع است. کوهستانی و معتدل است و 125 تن سکنه دارد. آبش از قنات و زاینده رود. محصولش غلات، برنج و پنبه. شغل اهالی زراعت، صنایع دستی زنان کرباس بافی وراهش فرعی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
(دِهْ)
دهی است از دهستان دینور بخش صحنۀ شهرستان کرمانشاهان. واقع در 25هزارگزی شمال باختری صحنه. آب آن از رود خانه تینه مو و چشمه. سکنۀ آن 285 تن می باشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5). دهی است به کنگاور. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(چَ سِ)
دهی از دهستان مرکزی بخش حومه شهرستان بهبهان که در 18 هزارگزی باختر بهبهان، کنار راه شوسۀ بهبهان به اهواز واقع است. دشت و گرمسیر است و 110 تن سکنه دارد. آبش از چشمه. محصولش غلات، کنجد، برنج، پشم و لبنیات. شغل اهالی زراعت و حشم داری وراهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(چَ)
دهی از دهستان بخش مسجدسلیمان شهرستان اهواز که در 8 هزارگزی باختر مسجدسلیمان کنار راه مسجد سلیمان به انجیرک واقع است. کوهستانی و گرمسیر است و 155 تن سکنه دارد. آبش از چشمه. محصولش غلات. شغل اهالی کارگری شرکت نفت، زراعت و مالداری و راهش اتومبیل رو است. ساکنین این محل از طایفۀ هفت لنگ بختیاری می باشند. این آبادی از دو محل مرادآباد و حسن آباد تشکیل شده است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا